کویرم
آنقدر کویرم که دریا در نگاهم تبخیر می شود
آفتابی تفدیده در سینه ام نفس می کشد
و اشتیاقی به وسعت دیدار
مسافرم
آنقدر مسافرم که تمام جاده های دنیا،
در زیر لحن قدمهایم سکوت می کنند
کوله بارم پر از شعرهای توست
نگاه عاشقت را برمی دارم
و برای تو صدای گرمم را جا می گذارم
دعایت را بدرقه راهم کن
حلالم کن
ای صمیمی
ای قدیمی ترین حادثه خوب ، در دوردست آشنا
کویرم
به ملاقات اقیانوس می روم
تا آنسوی پرچین سیراب شدن از عشق
برایت «باران» هدیه می آورم ،
بعد از این
می توانی از من بپرسی
خانه دوست کحاست ...
ای صمیمی
ای قدیمی
حلالم کن
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
vistaEc.gif - 34 KB" alt="بنر وبلاگ هر کی دوست داشت بر داره پخشش کنه" title="بنر وبلاگ هر کی دوست داشت بر داره پخشش کنه" width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">بنر وبلاگ هر کی دوست داشت بر داره پخشش کنه
دوشنبه 31 تیر 1392
دوشنبه 31 تیر 1392
لینک دوستان
آرشیو
پیوندهای روزانه
آمار سایت